روابطعمومی گروه سرمایهگذاری توکافولاد همزمان با سی و ششمین سالروز تاسیس گروه سرمایهگذاری توکافولاد به گفتوگو با دکتر مهدی طغیانی- نماينده مجلس شوراي اسلامي و عضو کميسيون اقتصادي نشسته که متن کامل این مصاحبه در ادامه از نظر میگذرانید:
نقش گروه توکافولاد بهعنوان یکی از نخستین هلدینگهای تخصصی صنعت ایران را در اقتصاد ملی چگونه ارزیابی میکنید؟
زمانی شرکتهای بزرگ بر اساس نیازهای خود اقدام به توسعه کسبوکارهایی میکردند که در عمل نیازهایشان را برآورده کنند. موج بعدی سازماندهی و شرکت داری تبدیل آن کسبوکارها را به شکل سازمان و یک کسبوکار مستقل بود. بهاینترتیب غیرازآنکه کسبوکار میتوانست به شرکت مادر خدمات دهد، قادر بود در فعالیتهای اقتصادی هم سرویسدهنده باشد و کار کند. مدل کسبوکار توکافولاد نیز از همین جنس است؛ جنسی که از خود خدماترسانی به فولاد مبارکه متولد شده اما بعدازآن کسبوکارهای خدماترسان به شرکت اصلی را توسعه داده و نهتنها به شرکت مادر بلکه به دیگران هم سرویس میدهد. این خدمات از حملونقل جادهای تا تولید فرآوردههای نسوز و خدمات صنعتی دیگر را شامل میشود. بهنوعی کسبوکاری که تنها برای یک شرکت تعریفشده بود، در یک اقتصاد ملی، توسعهیافته و حتی میتواند درصدد صادرات نیز باشد.
این روندی است که در توکافولاد نیز طی شده و توفیقات و سوددهی که مستقلاً از محل فعالیتهایش پیداکرده ناشی از همین تعریفی است که بهدرستی برایش انجامشده است.
نکته دیگر که در ارتباط با آینده اقتصاد کشور است به توسعه این کسبوکار بازمیگردد. اینکه هلدینگ چطور توسعه پیدا کند، وارد چه فعالیتهایی شود و در چه زمینههایی از شرکت اصلی خدمات گیرد، یا به فضاهای کسبوکاری تعریفنشده در شرکت اصلی وارد شود یا نه؟ در اقتصاد کشور مؤثر است.
بهاینترتیب گروه میتواند عملا مشکلات شرکت مادر را در مواقع بحرانی رفع کند. یا وارد زمینههایی از فعالیت شود که آینده فضای تولید و کسبوکار کشور را پاسخگو باشد. درست است که این هلدینگ در ابتدا بر اساس سازماندهی خدمات مربوط به شرکت فولاد مبارکه به وجود آمده و همچنان هم بر همین مبنا و با یک مدل هوشمندانه اقتصادی کار میکند، اما میتواند با نگاه و توجه به آینده به سرمایهگذاری در حوزههای دیگر نیز به فراخور نیاز شرکت مادر و کشور ورود کند.
برای مثال در هوش مصنوعی حوزهای است که شرکت مادر به آن احتیاج پیدا خواهد کرد. ورود هلدینگ به این حوزه میتواند هم نیاز شرکت و هم نیازهای آینده اقتصادی کشور را در این زمینه برطرف کند.
صنعت فولاد در سیاستهای کلان اقتصادی چه جایگاهی دارد و شرکتهای بزرگ صنعتی در فولاد ایران، چطور میتوانند همگرا شوند تا این صنعت را به پیش برند؟
صنعت فولاد از صنایع پایه در کشور ماست. در دهه ۶۰ و ۷۰ صنعت فولاد کشور توسعه بسیاری یافت. در این دوره شرکت فولاد مبارکه شکل گرفت و از تکنولوژی روز هم بهره برد و توسعه یافت.
توسعه در هر زمینهای در کشور نیازمند این صنعت مادر است. اگر بخواهیم صنایع دیگر را نیز در کشور توسعه دهیم قطعاً میبایستی جایگاه صنعت فولاد را تقویت کنیم.
در این میان نکته مهم گلوگاههای توسعه هستند، ما در مسیر توسعه صنعت فولاد گلوگاه سنگآهن را در داخل کشور داریم؛ و باید درباره این گلوگاه بیندیشیم.
مسئله دیگر توسعه شرکتهای معدنی در زمینه تولید فولاد است، به این معنا که شرکتهای معدنی از تولید صرف محصولات معدنی خارج شدهاند و کنسانتره و گندله نیز تولید میکنند. برخی از آنها بهتازگی به حوزه ریختهگری نیز ورود کردهاند و شاید بهزودی تولید ورق را هم در برنامه داشته باشند.
به عبارتی مسیری که وجود داشت و عملاً شرکتها و کارخانههای بزرگی مثل فولاد مبارکه را تأمین میکرد؛ رفتهرفته تغییر مسیر داده و خود شرکت تولیدکننده مواد معدنی بهرهاش را میبرد.
ما نیازمند یک ایده هستیم که بخشی از آن تحت تأثیر مدل پراکنده و معادن با عیار پایین و معادن خارج از کشور است. پس شاید به واردات سنگآهن نیاز داشته باشیم.
در بحث فولاد، کسبوکار و نیاز به این صنعت تغییری نکرده اما نحوه عملکرد ما در این صنعت مادر دچار تغییر شده است.
پس به این نکته باید توجه داشته باشیم که روند تولید فولاد به این صورت که عدهای کار معدنی انجام دهند و عدهای دیگر فولادسازی کنند، تغییر خواهد کرد.
اما این موضوع به این معنا نیست که شرکتهایی که معدن ندارند تعطیل شوند. اینجاست که به سراغ گلوگاهها برویم. اتفاقاً اینجاست نقش توکافولاد اهمیت پیدا میکند؛ به دلیل آنکه زمانی که نیاز به تأمین مواد اولیه از معادن پراکنده و انتقال مواد معدنی حتی با عیار پایین احساس میشود میبایستی به حملونقل به شکل جدیتری نگاه کرد، سرمایهگذاری در افزایش خلوص را بیشتر کرد و بهطورکلی زمینههای جدیدی برای فعالیت هلدینگ بزرگی مثل توکافولاد در نظر گرفته خواهد شد تا همچنان لجستیک و پشتیبانیکننده شرکت مادر باشد.
به نظر شما شرکتهایی مثل توکافولاد چطور میتوانند نقش تاریخی خود را در گسترش و توسعه ابعاد ملی و اقتصادی ایفا کنند؟
تا به امروز شرکتهایی مثل هلدینگ توکافولاد پیرامون شرکت مادر به وجود آمدند و سعی کردهاند همان خدمات را در اختیار بخشهای دیگر اقتصاد نیز قرار دهند، جاهایی هم نقش ضربهگیر را برای شرکت مادر داشتند و وارد سرمایهگذاریهایی شدند که در صورت پیش آمد مشکل حاد برای شرکت مادر او را در نوسان فعالیت اقتصادی یاری دهند.
اما مأموریت جدید برای اینگونه هلدینگها چیست؟ ورود به عرصههایی که اتفاقاً در دورههای رکود فولاد کسبوکارشان رونق دارد. حال پرسش این است که این سرمایهگذاریها چیست و در چه حوزههایی باید وارد شد؟ به نظر من سؤال بزرگی است و اگر زمانی شرکت فولاد مبارکه بخواهد به آن ورود پیدا کند باید بتواند عملاً برای خلاف سیکل نیز برنامه داشته باشد.
فکر میکنید توکا تا چه اندازه در زمینه موفق بوده است؟
سودآوری شرکت در این حد و اندازهای که امروز است و با این مأموریتی که برای آن تعریفشده به نظر من نویدبخش این موضوع است که میتواند این کار را انجام دهد. شرکت مادر نیز میتواند عاملیت سرمایهگذاریهای جایگزین یا عاملیت تنوع سرمایهگذاریهایی که موردنیاز است را انجام دهد. نوع مهندسی سرمایه هم به شکلی است که شرکتهای زیرمجموعه بهخوبی رشد کردهاند و باز نویدبخش این است که این کار میتواند به نحو احسن انجام شود.
۳۵ سال از آغاز فعالیت توکافولاد گذشته است، این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟
واقعیت اینکه این موضوع جای خوشحالی دارد که مجموعهای اقتصادی عمر ۳۵ ساله را پشت سر گذاشته و طی این مسیر نویدبخش حرکتی مستحکمتر در ۳۵ یا ۵۰ سال آینده است؛ مشروط بر آنکه متناسب با تحولات حوزه صنعت و کسبوکار، این مجموعه هم تغییر و تحول داشته باشد. این مجموعه باید خود را برای آیندهای دشوار با فعالیت در فضای اقتصادی و دنیای رقابتهای سنگین، پیشرفت فناوری و تنوع در تولیدات آماده کند.
امیدوارم این مجموعه توسعه مطلوبی داشته باشد. امروز هم از خانواده ۸ هزارنفری صحبت میکنیم که در کشور و استان ما باقوت، قدرت و خلق ارزشهای بالا توانسته است باعث گردش بیشتر ثروت و توسعه اقتصادی شود.
به نظر شما خط مشی قانونگذاری اقتصادی در مجلس برای رونق چنین شرکتهایی چگونه باید باشد؟
همه تلاش در مجلس برای توسعه کسبوکارها و فعالیت اقتصادی باثبات است. به نظرم مجلس و دولتها اگر بتوانند در اقتصاد ثبات ایجاد کنند و درنتیجه آن، جهش در تورم و افزایش قیمتها را نداشته باشیم، شرکتها رشد خود را انجام میدهند و میتوانند آن برنامه توسعه که مدنظر دارند را پیش بگیرند.